محل تبلیغات شما

خانه را جارو کردم، گردگیری کردم، برگ های همه گلدان ها را با انگشتهام نوازش کردم، تصمیم گرفتم چای چند میوه هندی دم کنم، دو فنجان  سبز را انتخاب کردم، نبات زعفرانی سحرخیز گذاشتم کنار فنجان ها ، شاید هم بعد از دم آمدن چای، می ریختمش توی قوری، قرار بود همه چیز معمولی باشد، بیاید و درباره معمولی ترین اتفاقات زندگی حرف بزنیم با یک حال خوب. معمولی ترین نوشیدنی را بخوریم با کمی عطر و بوی متفاوت و لباس سفید هندیم را بپوشم با چرخدوزی های فیل روی شکمش. قرار بود همه چیز معمولی باشد و من یک حال خوب معمولی را با او بگذرانم. 

نیامد، نخواست معمولی باشد، نمی خواهد مرا به معمول برساند . نمی گذارد به معمول برسیم.

چای چند میوه هندی توی فنجان سبز لب میزد، رنگش سرخ بود، سرخ شفاف، نبات زعفرانی را دور فنجان چرخاندم، عطرش مستم کرد، خنکای شب حریر ابی پرده را پر داد. تا صبح با او حرف زدم، از غیر معمول ترین چیزهایی  که می شود گفت با غیر معمول ترین حال ممکن در غیر معمول ترین مهمانی زندگی تا سوزش هولناک شب و خواب با چشمان باز بسته.

اندازه های نا متعارف

چای چند میوه هندی

معمولی ,فنجان ,کردم، ,هندی ,چای ,حال ,میوه هندی ,چای چند ,چند میوه ,به معمول ,را با

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ایجاد محیطی شاداب و پرنشاط درمدرسه مرجع دانلود ایرانیان /آموزش هک